با خوبی ها و بدی ها، هرآنچه که بود؛ برگی دیگر از دفتر روزگار ورق خورد،
برگ دیگری از درخت زمان بر زمین افتاد، سالی دیگر گذشت .
روزهایت بهاری و بهارت جاودانه باد .
باتو
(( همیشه با تو ))
بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد
باد غیرت به صدش خار پریشان دل کرد
طوطی ای را به خیال شکری دل خوش بود
ناگهش سیل فنا نقش امل باطل کرد
قره العین من آن میوه دل یادش باد
که چه آسان بشد و کار مرا مشکل کرد
ساروان بار من افتاد خدا را مددی
که امید کرمم همره این محمل کرد
روی خاکی و نم چشم مرا خوار مدار
چرخ فیروزه طربخانه از این کهگل کرد
آه و فریاد که از چشم حسود مه چرخ
در لحد ماه کمان ابروی من منزل کرد
نزدی شاه رخ و فوت شد امکان حافظ
چه کنم بازی ایام مرا غافل کرد
در عجبم از انسانی که کوه را می شکافد
تا به معدن جواهر برسد،
ولی خویش را نمی کاود تا به درون خود راه یابد.
--------------
در عجبم از مردمی که به دنبال دنیایی هستند که روز به روز از آن دورتر میشوند،و غافلند از آخرتی که روز به روز به آن نزدیکتر میشوند.
--------------
در عجبم از سیب خوردنِ مانکهاز آن فقط ” چوبش ” باقی می ماند.
مگر این همه چــــــوب که خوردیم، از یک سیــــب…..شروع نشد !؟
--------------
من در عجبم ز می فروشان کایشان
به ز آنکه فروشند چه خواهند خرید؟!
...
چرا انسان نمی تواند ببیند . و البته بشنود .
فردا میلاد رسول مهر است رسول اخلاق و رسول خاتم .
اما من در خودم هستم . نه در خوده خودم ، در خوده ناخودم .
کارهایم درست پیش نمی روند .
روند رو به رشدی در کارهایم نیست .
جوابی نمی شنوم .
...
ولی چرا انگار کمی که دقت می کنم همین بد حالی من خود جوابی است بر سوالی .
سوالی که در ابتدا بی جواب می نمود ، خود جوابی است بر سوالی پیشتر .
...
میلاد مبارک .
میتراود از درون گفته های بی کلام
صحبتی ز سردیِ ، روزگار بی کلام
گم شده ز دست خود ، ناله می کشد همی
ناله های پر ز درد ناله های بی کلام
غم به سان غصه ای از دلم زند فغان
قصه شکستن بغض های بی کلام
بی کلامی کلام ، داستان کهنه ایست
ساده می توان نوشت بی کلامِ بی کلام
ایستادگی باید کرد .
باور باید داشت .
معتقد باید بود .
و ...
فراز ها و فرودهای زندگی را پشت سر میگذاریم .
نه با سختی ها ناامید می شوم و نه با شادی ها غره .
نه از خود بی خود می شویم و نه وا مانده و تنها ، اگر بدانیم که پشتیبانی داریم پهناور تر از دریا ...
که اسبابهایی را برایمان فراهم می آورد تا هر لحظه و هرجا در وقت نیاز کمک حالمان شوند ، اگر بخوانیمشان . یاریمان کنند اگر ببینیمشان .
که اگر خوب گوش فرا دهیم نجواهایشان را خواهیم شنید .
و اگر خوب نگاه کنیم دستانشان را که برای رساندن یاری به سمتمان دراز شده را خواهیم دید .
پس
ایمان بیاوریم .
ایمانی واقعی .
آسمان دل من آبی نیست .
آسمان تو چطور ؟
دیده ام لبریز است .
سینه ام سنگین است .
سایه صبر کجاست ؟
من و این آزادی ، چه نچسبنده ترینیم به هم .
نه من از اویم و نه او ز من است .
شاید آن حق من است ، اما من ...
بگمانم اشتباهی شده است .
"چشم ها را باید شست"
معرفت خواهم و بس .
((باتو))
نه تو می مانی و نه اندوه و نه هیچ یک از این مردم این آبادی…
به حباب نگران لب یک رود قسم, و به کوتاهی آن لحظه ی شادی که گذشت…
غصه هم می گذرد, آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند…
لحظه ها عریانند, به تن لحظه خود جامه اندوه مپوشان هرگز.
منبع : اینترنت
برگرفته از بیانیه سازمان نظام پزشکی
بار دیگر دستان گناه‌آلود دشمنان، با اهانت به حجر بن عدی، که از پاک‌ترین صحابه رسول گرامی اسلام (ص) بود، حرمت اسلام و پیامبر عظیم الشأن (ص) را خدشه‌دار کرد و قبر مطهر ایشان را شکافته و به پیکر پاک ایشان بی‌حرمتی کرد. این جنایت، حلقه دیگری از زنجیره اهانت‌ها به دین اسلام و پیامبر اعظم (ص) است.
بدون شک حجربن عدی یکی از صحابی‌های بزرگوار رسول الله (ص) بوده که مختص هیچ یک از مذاهب اسلامی نیست بلکه یکی از مقدسات همه مسلمانان جهان است این جنایت چهره حقیقی این مجرمان را فاش ساخت و نشان داد که اینان نسبتی با اسلام و امت اسلامی ندارند؛ اینان دست پرورده صهیونیست‌ها و دستگاه‌های اطلاعاتی آمریکا هستند که در جهت ایجاد تفرقه و نفاق بین مسلمین جهان قدم بر می‌دارند.
همه ما ملت ایران ضمن محکومیت این اقدام غیراسلامی و غیراخلاقی، از سازمانهای بین المللی می‌خواهد تا ضمن جلوگیری از جنایات و نسل کشی در مقابل اهانت به مقدسات اسلامی و کلیه ادیان الهی موضعگیری و اقدامات قانونی انجام دهند.
